Happy father's day

when I was a child, I sought for mum’s warm embrace to run away from your angry look. When I grew older, I found that there lay a hidden affection beyond that anger that the mum’s embrace had got no meaning without your secret affection. Who knows your weariness behind this kind face?! Thanks for all your efforts dad

Stay with us and make us live by your being

امتیاز :

نتیجه : 104 امتیاز توسط 21 نفر مجموع امتیاز : 21

بازدید : 550
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:49 | نویسنده : admin | نظرات ()

Waiting fever

Waiting fever

I’m more silent than any silence. My eyes have stared at the road waiting for you. I become full of regret and empty of the moment of meeting you. The sun goes gradually. I got it from the farewell of the narrow light of the room. Once more the day comes to an end and Friday is ashamed of my waiting eyes.

امتیاز :

نتیجه : 102 امتیاز توسط 21 نفر مجموع امتیاز : 21

بازدید : 720
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:49 | نویسنده : admin | نظرات ()

قطار 3:10 به یوما

راسل کرو (بن وید): تو تا حالا انجیل خوندی، دَن؟ من یه بار خوندمش. هشت سالم بود، بابام خودش رو سر یه گیلاس ویسکی به کشتن داده بود و مامانم گفت که برمی‌گردیم به شرق تا دوباره از اول شروع کنیم. یه انجیل بهم داد و نشوندم توی ایستگاه قطار، بهم گفت که بخونمش تا بیاد. اون می‌خواست بره که بلیط‌هامون رو بگیره. خب، من کاری که گفته بود رو کردم، انجیل رو از اول تا آخرش خوندم. سه روز طول کشید. اون هیچوقت برنگشت!

امتیاز :

نتیجه : 92 امتیاز توسط 19 نفر مجموع امتیاز : 19

بازدید : 372
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:45 | نویسنده : admin | نظرات ()

زندگی جنگ و دیگر هیچ (اوریانا فالاچی / مترجم: لیلی گلستان)

وقتی کسی را دور انداختیم دیگر نباید سعی کنیم اشتباهاتش را تشریح کنیم و وقتی دنبال چراهای اشتباهات او می رویم که هنوز او را کاملا دور نینداخته باشیم ...!

امتیاز :

نتیجه : 100 امتیاز توسط 20 نفر مجموع امتیاز : 20

بازدید : 331
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:45 | نویسنده : admin | نظرات ()

هرگز رهايم مكن (كازوئو ايشي گورو)

خندید و دستش را دور ...تنم حلقه کرد، اما همان طور آرام کنار هم نشستیم. بعد گفت: همیشه به یه رودخونه فکر می کنم که جریان آبش واقعاً سریعه و دو نفر که توی آب سعی دارن همدیگه رو بچسبن، همدیگه رو سفت بگیرن، اما عاقبت می بُـرن. آب خیلی شدیده. باید تن به آب بدن و از هم جدا بشن. به نظرم وضعیت ما هم همینه...!

امتیاز :

نتیجه : 98 امتیاز توسط 20 نفر مجموع امتیاز : 20

بازدید : 328
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:45 | نویسنده : admin | نظرات ()

شهر باریک / آیدا احدیانی

"ديگر نمی تواند يکی مثل من پيدا کند"
اين جمله بسيار بی معنی و چرند است. کسی که شما را ترک يا اخراج کرده است، دنبال مثل شما نمیگردد. واضح است، اگر مثل شما را می خواست که خودتان بوديد. مگر نه؟
همسر يا مدير قبلی شما دنبال يکی می گردد که مثل شما نباشد. پس کس ديگری را پيدا میکند که مثل شما نيست. به همين سادگی.
اين جمله همان قدر بی معنی است که جمله: "غم آخرتان باشد."
جمله «غم آخرتان باشد»، يعنی: "اميدوارم که شما نفر بعدی باشيد که فوت می کنيد" چون در غير اين صورت، شما حداقل غم يک نفر را خواهيد ديد؛ و او، همان کسی است که قبل از شما مرده است ...!

امتیاز :

نتیجه : 104 امتیاز توسط 22 نفر مجموع امتیاز : 22

بازدید : 370
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:45 | نویسنده : admin | نظرات ()

مخاطب خاص

هوایِ مــُردن
بیــخِ گوش من اسـت
همــانجایی که روزی
رد نفس هایِ تو بود !!

امتیاز :

نتیجه : 107 امتیاز توسط 22 نفر مجموع امتیاز : 22

بازدید : 364
تاریخ : 15 بهمن 1394 زمان : 2:45 | نویسنده : admin | نظرات ()

یک دیالوگ بد

مراسم محقر خاکسپاری جو،رفیق آواره ی میچل

کشیش: ?Any last word

میچل:We are all fucked
«بولوار لندن،2010»

امتیاز :

نتیجه : 105 امتیاز توسط 22 نفر مجموع امتیاز : 22